تفسيرآيه 56ازسوره ذاريات+نکات سيزدهگانه+نسيم معرفت

ساخت وبلاگ

نتيجه تصويري براي تصوير آيه 56 سوره ذاريات


***نسيم معرفت***


 به نام خدا



وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ

من جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند ( و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند )


سوره ذاريات آيه 56 .



يکي از عزيزان (در گروه نسيم معرفت  در تلگرام)  سؤالي به شرح زير مطرح نموده و بنده  بطور فهرست وار جهت دقتِ در مطلب  نکات سيزده گانه اي را مطرح نمودم.  اميد است که سودمند باشد .

واما سؤال

عرض سلام و ادب خدمت تمامي سروران و اعزه گرام



سؤالي اين کمترين مطرح ميکنم که احساس ميشود آنچنان که بايد و شايد به آن پرداخته نشده.سؤال:خداي متعال انسان را خلق کرده تا عبادت کنند او را (
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) آيا خداي متعال به عبادت ما نياز دارد؟؟اگر نياز ندارد پس چرا اينگونه در قرآن فرموده و اگر نياز دارد پس ديگر ذات بي نياز نيست؟؟  لِيَعْبُدُونِ بنا بر«لِيَعرِفُونَ» هم که باشد باز سوالاتي مطرح است مثلا اينکه چرا خدا ما را آفريده تا نياز باشد ما او را بشناسيم؟؟!(فرمايشات بزرگان عزيز باعث فهم دقيقتر اين آيه شريفه خواهد بود!!)
واما پاسخ

به نام خدا



وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ

من جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند ( و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند )


سوره ذاريات آيه 56 .


* گر  جمله  کاينات کافر گردند
   بردامن کبرياييش ننشيندگرد



* من نکردم خلق تا سودي کنم
   بلکه تا  بر بندگان   جودي کنم



به نظر مي رسد با توجه به سؤالي که مطرح کرديد قبل از پرداختن به اصل تفسير اين آيه شريفه و اينکه مقصود از آن چيست ؟ بايد مطالب ديگري روشن و حل شود که چند مطلب را فهرست وار ذکر مي کنم:

1- آيا افعال خداوند( از جمله ايجاد هستي و آفريده ها ) داراي هدف و غرض است؟!
دراين رابطه چندين نظريه وجود دارد:
الف :نظريه اشاعره
ب-نظريه معتزله
ت-نظريه اماميه
ث-نظريه فلاسفه
ج-نظريه عرفاء

2- آيا هدف و غرض و غايت خداوند از ايجاد اشياء به عنوان  اينکه فاعل و خالق ومانند آن است ، به خود خداوند بر مي گردد  يا به  شئ و اشياء ؟!

3- آيا اساسا  عناويني چون فاعل و فعل و غرض(هدف) که براي ما انسان ها(يعني در فاعل هاي مادي )سه چيز جداي از هم است و غيريّت دارند  ، در باره خداوند نيز چنين مي باشد که غيريّت داشته باشند ؟!

نظر برخي فلاسفه وعرفاء از جمله صدرالمتالهين و علامه طباطبايي اين است که : در فاعل هاي مجرد تام ، فعل و فاعل و غايت ، اتحاد دارند و اين مطلب را تبيين فرموده اند..... تقرببا مثل اتحاد علم و عالم و معلوم....
4-  اگر بپذيريم که هدف و غرض و غايت ايجادِ اشياء از طرف خداوند در اشياء و پديده ها هست نه در خود خداوند و خالق ، بايد هدف و غرض را به اقسام زير تقسيم کنيم:
الف-  هدف و غرض و غايت اصل هستي و وجود.
ب- غرض و هدف موجودات مجرد و عقول مجرّده(مجردات ....)
ت- هدف و غرض غير مجردات ( عالم ماده و ماديات....       توجه شود که جن و انس در رديف ماديات است  و امور مادي هم به اشکال مختلف است .  باد و هوا هم بااينکه ديده نمي شود از امور مادي است. جن هم که موجوديتش از نار خاص است  آن هم امر مادي است......)
ج- هدف و غرض در فرد فرد آفريده ها و پديده ها  که هر پديده اي غرض تکويني خاص خودش را دارد.....

5- هدف و غرض و غايت به نوعي دوقسم است :
الف : غرض و غايت تکويني
ب-غرض و غايت تشريعي

در آيه شريفه 56 از ذاريات با قرايني که از قبل و بعد و نيز در خود آيه وجود دارد  مراد  غرض و غايت تشريعي هست نه تکويني...
در اين راستا غرضِ اِرسال رُسُل و اِنزال کُتُب نيز تشريعي است و بعثت انبياء نيز در عبوديت و توحيد نقش آفرين است...

البته توجه شود که انسان ها ذاتا طالب بندگي هستند ولي غالبا و اکثراََ راهِ شرک را مي پيمايند و انبياء دعوت به عبوديت همراه با توحيد  مي کنند( نفي شرک با مراتبش)  .دقت شود.

6-  تعريفِ غرض و غايت تکويني
و تعريفِ غرض و غايت تشريعي

7- بررسي واژه عبد و عبوديت و اينکه  عبوديت مراتبي دارد و در باطن عبوديت ، معرفت هم هست  لذا برخي از مفسرين با عنايت به برخي اخبار وارده (
لِيَعْبُدُونِ) را  به معناي «لِيَعرِفُونَ»  معني مي کنند.

8- يک بحث مهمي در فلسفه است که آيا اصالت با وجود است يا با ماهيت؟ مرحوم حکيم ملاصدرا که پايه گذار حکمت متعاليه است  با دلايل متقن در اَسفار ثابت کرده که اصالت با وجود است نه با ماهيت. پس ايشان و پيروان ايشان قائل به اصالة الوجود هستند و با اثبات اين اصل، ده ها و صدها عويصه و مشکله در بُعد معرفتي را حل کرده است..... و عرشياتي را مطرح نموده است....  طبق اين مبنا  اصل  با وجود است که مرتبه شديده آن واجب الوجود و حقتعالي است و مرتبه بسيار ضعيفه که قريب به عدم است همين عالم ماده مي باشد که ضعيف ترين و پايين ترين مرتبه وجود ، همين مرتبه  عالم ماده است...   ربط بين خالق(خداوند) با مخلوق (آفريده ها اعم از مجردات و غير مجردات) در همين وجود است  نه ماهيت .  طبق مبناي مرحوم ملاصدرا  همه عالم و هستي ، ظهورات و تجليّات وجودي خداوند است و لذا بارها در اسفار فرموده است : 
بَسيطُ الحَقيقَةِ کُلُّ الأَشياءِ وَ لَيسَ بِشَئِِ مِنها و اين از جاهايي است که مخالفين فلسفه و عرفان چون منظور و مقصود او را در نمي يابند به او حمله ور مي شوند و چه بسا امثال او را تکفير مي کنند. چنانکه ابن عربي را به جهت مبناي وحدت وجود که مطرح کرده است ودر جاي خود تبيين شده تکفير کردند و مي کنند؟!!!!

9-  مبحث حدوث و قِدَم (به کسر قاف و فتح دال) با اقسام آن  در رابطه با مبحث آفرينش  قابل طرح است :
1-حدوث ذاتي(حادث ذاتي)
2-حدوث زماني(حادث زماني)
3-قِدَم ذاتي(قَديم ذاتي)
4-قِدَم زماني(قَديم زماني)

10 - موجودات تدريجي(مثل پديده هاي عالم ماده)  و  موجودات بالفعل و دفعي  مثل مجردات و عقول. 
توجه شود که شيطان و اَجِنّه از مجردات نيستد بلکه از نارند(نارِخاص) و نار هم جِرم است....

(البته  توجه شود که درجاي خود مجردات  تعريف شده است. ... روح از مجردات است و فرشتگان و عقول از مجردات هستند....)

11- ملاک نيازمندي اشياء به علت نخستين يعني خداوند چيست؟   اين بحث هم مي تواند در رابطه با آيه شريفه مذکوره مفيد باشد.

ملاک هاي نيازمندي  اشياء به علت نخستين يعني خداوند عبارتند از :
1- حدوث زماني که همان مسبوق بودن به عدم زماني است که متاسفانه متکلمين اسلامي معمولا در آثارشان چنين مي گويند .....
آنها مي گويند خداوند قديم است و موجودات حادث هستند. يعني يک زماني نبودند و بعد «بُود» شدند.  آنها بحث قديم زماني را مطرح نمي کنند!!!
2- امکان ذاتي يا امکان ماهوي
(اَلماهِيَّةُ  مِن حَيثُ هِيَ هِيَ لَيست اِلاّ هِيِ....)  اين قول از پيشينيان از فلاسفه  تا قبل از ملاصدرا است.
3-  فقر وجودي (
امکان فقري) که نظريه ملاصدرا است. همه موجودات در ذات وجودشان فقير و مُحتاجِ مَحض به خداوند هستند.  
اين آيه شريفه بيانگر امکان فقري و فقر وجوديِ تمام ممکنات (اعم از مجرّدات و غير مجرّدات ) است : قوله تعالي: يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ . اي مردم شما ( همگي ) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است که بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است! (سوره فاطر آيه 15)


12- بحث بسيار زيباي تجلي و ظهور و فيض حقتعالي مي تواند در رابطه  با آيه شريفه مذکوره  مطرح شود...
خداوند فَيّاض عَلَي الأِطلاق است و ذات او جوشش دارد و لذا مي آفريند...  بلاتشبيه  مثل خورشيد که ذاتش  انتشار نور  و حرارت است و گرنه خورشيد نخواهد بود ...

خداوندي که
فَيّاض عَلَي الأِطلاق است و  مُستجمِع جميعِ صفات کمال و جمال و جلال است  از او براساس صفات ذاتش  جلوه هاي آفرينش   ظهور مي يابد و تجلي مي نمايد...
13- در رابطه با  ربط مخلوق به خالق برخي بحث ظل و ذي ظل را بيان مي کنند نه  نَم و يَم را ....

و نيز مطالب ديگر که مجال پرداختن به آن ها نيست.....


با توجه به موارد سيزده گانه که فهرست وار براي شما ذکر کردم  براي فهم بهتر آيه شريفه به تفسير الميزان(ذيل آيه شريفه 56 از سوره ذاريات) هم مراجعه بفرماييد که مرحوم علامه تا حدي اين آيه را به زيبايي تفسير فرمودند....   البته نکاتي که فهرست وار عرض کردم در الميزان ذيل آيه 56 از سوره ذاريات به آن ها (مگر يکي دو مورد ) اشاره نفرموده است....

سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

12 دي 1395
روز يکشنبه

(انواع آيت الله؟!)نوشته ر...
ما را در سایت (انواع آيت الله؟!)نوشته ر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2nasimemarefata بازدید : 185 تاريخ : جمعه 17 دی 1395 ساعت: 13:35