شخصيت و فضايل حضرت زينب(س)+نسيم معرفت+...

ساخت وبلاگ

نتيجه تصويري براي حضرت زينب


***نسيم معرفت***




شخصيت و فضايل حضرت زينب(س)



در طول تاريخ، انقلاب‌هاي فراواني به وقوع پيوسته و افراد بسياري از خودگذشتگي و فداکاري کرده اند، اما با گذشت زمان، از يادها فاصله گرفته اند. ولي نهضت عاشورا با مرور زمان، پيوسته در دل‌هاي مسلمانان، ماندگار شده است



مقدمه

در طول تاريخ، انقلاب هاي فراواني به وقوع پيوسته و افراد بسياري از خودگذشتگي و فداکاري کرده اند، اما با گذشت زمان، از يادها فاصله گرفته اند. ولي نهضت عاشورا با مرور زمان، پيوسته در دل هاي مسلمانان، ماندگار شده است.

بدون شک، عقيله بني هاشم، زينب کبري(ع)، از جمله شخصيت هاي تأثيرگذار اين نهضت عظيم است که در ماندگاري و جاوداني آن نقشي بي بديل داشته; همان بانويي که از نوادر بانوان تاريخ اسلام است و در دامان پُرمهر فاطمه زهرا(ع)و مولاي متقيان تربيت يافته و درس زندگي آموخته است.

درباره حيات درخشان اين بانوي قهرمان، تاکنون ده ها کتاب و مقاله نگارش يافته و زندگي آنحضرت را مورد تحليل و تجليل قرار داده است.

در اين مقاله برآنيم که شخصيت و فضايل آنحضرت را بررسي و بيان کنيم.

نام ها و القاب حضرت زينب(ع(

حضرت زينب(عليها السلام)، نخستين دختر علي و زهرا عليهماالسلام است. معروف ترين نام اين بانوي بزرگ، «زينب» است که در لغت، به معناي «درخت نيکو منظر» آمده(1) و معناي ديگر آن «زين اب» يعني «زينت پدر» است. و به راستي زينب براي مکتب اسلام و مرام پدر، مايه زينت و آبرومندي بي نظير بوده است.

حضرت زينب(ع) در پنجم جمادي الاولي در سال پنجم يا ششم هجرت، در مدينه ديده به جهان گشود.پس از ولادت حضرت زينب(ع)حضرت فاطمه زهرا(ع) نوزاد را به دست حضرت علي(عليه السلام)داد و فرمود: نام اين کودک را برگزين. امام(ع)فرمود: من از پيامبر خدا در نام گذاري دخترم، سبقت نمي گيرم.(2)، در آن هنگام،پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در سفر بود. چون بازگشت، اميرمؤمنان(عليه السلام)نام نوزاد را از آن حضرت پرسيد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: من از خدايم در نام گذاري او پيشي نمي گيرم. آن گاه از جانب خداوند جبرئيل فرود آمد و گفت: خداوند نام اين نوزاد را «زينب» برگزيده(3) و آن را در لوح محفوظ نگاشته است.(4).

نام گذاري حضرت زينب(ع)، از سوي پروردگار حکايت از عظمت و بزرگي مقام آنحضرت نزد خداوند متعال دارد

حضرت را ام کلثوم کبري، و صديقه صغري مي‏ناميدند براي آنحضرت نام ها والقاب زيادي بيان شده همانند عقيله بني هاشم عالمه غيرمعلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علي، معصومه صغري، امينة اللّه، نائبة الزهرا، نائبة الحسين، عقيلة النساء، شريکة الشهداء، بليغه، فصيحه، و شريکة الحسين.(5) حضرت زينب(عليها السلام) از نظر شخصيت و لياقت، مصداق راستين نام ها و القاب مزبور است.

با پسر عموي خود «عبد اللّه‏ بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره اين ازدواج فرزنداني بود که دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در کربلا، در رکاب ابا عبد اللّه‏ الحسين عليه ‏السلام شربت شهادت نوشيدند(6)

آن بانوي بزرگوار سر انجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با کوله باري از اندوه و غم و محنت و رنج دار فاني را وداع گفت.

شخصيت حضرت زينب(عليها السلام)

روان شناسان معتقد اند که: عامل وراثت، تربيت و محيط در تکوّن و ساختار پايه هاي شخصيت آدمي نقش بنيادين دارند.(7) درباره حضرت زينب(عليها السلام)، سه اصل اساسيِ مزبور جايگاه ويژه داشت:

الف. وراثت: حضرت در خانواده وحي(نبوت و ولايت) بدنيا آمد، جدش پيامبر اکرم(ص) پدرش اميرالمومنين علي(ع) ومادرش فاطمه زهرا دختر پيامبراکرم(ص)بود.

پيامبر اکرم در مورد فرزندان فاطمه فرمود:

 «... وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِيُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِينَتِي...»(8) فرزندان فاطمه (حسن، حسين، زينب، و امّ کلثوم)، که من ولي و سرپرست نَسَبي آنها هستم، از طينت و خميره ذات من آفريده شده اند.

بنابر اين حضرت زينب(ع) در همچون خانواده اي بدنيا آمد و مراتب کمال را از اين سه شخصيت بزرگ به ارث گرفته است.

ب. تربيت: حضرت زينب(س) از آغاز ولادت تا قريب شش سالگي، در دامان پُرمهر پيامبر و حضرت علي(ع) و فاطمه زهرا(س)تربيت يافت و با نظارت دقيق اين خانواده رشد نمود.

تربيت حضرت زينب(عليها السلام) در همچون خانواده اي سبب شد که اين شخصيت والامقام به عنوان سومين بانوي جهان اسلام پس از حضرت خديجه(عليها السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام)، به شمار آيد.

ج. محيط: يکي ديگر از پايه هاي مهم ساختمان شخصيتآدمي محيط است. حضرت زينب(س) در محيطي که کانون فضايل، صفا و صميميت بود، رشد و نمو يافت. محيط زندگي حضرت زينب(س) در شهر مدينه، خانه حضرت علي(عليه السلام)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسين(ع)بود; همان خانه اي که کعبه آمال و محبوب دل هاي مؤمنان بوده است. چنين محيطي نوراني و خانه اي بابرکت، ارزش هاي والاي ديني و انساني را در وجود پر برکت ايشان بارور و شکوفا ساخت.

منزلت حضرت زينب(عليها السلام)

حضرت از مقام و جايگاه ويژه اي بهرمند بود به طوري که هرگاه بر پدر وارد مي شد، امام(عليه السلام)از جاي برمي خاست و ايشان را با احترام زياد در جاي خود مي نشاند. ايشان امين پدر بود.

همچنين زينب کبري(س) بعد از پدراز منزلت ويژه اي نزد امام حسن(ع) و امام حسين(ع) برخوردار بود. اين دو امام نهايت احترام را در حق خواهر روا مي داشتند،سعي مي کردند مصايب و مشکلاتي که برايشان رُخ مي دهد حضرت زينب(عليها السلام) متوجه نشود و ناراحت نگردد.

اما محبت امام حسين(عليه السلام) و زينب(عليها السلام) علاقه اي متقابل و استثنايي بود. امام حسين(عليه السلام) نيز فوق العاده حضرت زينب(عليها السلام)را عزيز و گرامي مي داشت،(9) ايشان را محرم راز و امين خود مي دانست و ودايع خويش را به ايشان مي سپرد. امام حسين(عليه السلام)اسرار امامت را به ايشان سپرد.(10) اين مسئله مقام و شأن حضرت زينب(عليها السلام) را گواهي مي دهد. هنگام ديدار حضرت زينب(عليها السلام) از برادر، امام(عليه السلام)براي او جا باز مي کرد، با شادماني ايشان را در کنار خود مي نشاند و در قرب جوارش بود.(11).

فضايل و مناقب حضرت زينب(عليها السلام)

زينب کبري(عليها السلام) داراي فضايل و مناقب فراوان است. همان گونه که اشاره شد،او را عالمه غيرمعلَّمه، عقيله بني هاشم، معصومه صغري و... لقب داده اند.(12). که هر کدام از اين موارد گواه روشن در اثبات مقام اين بانوي بزرگ اسلام است.

حضرت زينب(عليها السلام) بانويي بلندقامت، نيکو چهره و عالي مقام بود، در وقار و شخصيت، مانند جدّه اش حضرت خديجه(عليها السلام)، در حيا و عفّت، همچون مادرش فاطمه زهرا(عليها السلام)، در رسايي و شيوايي بيان، مانند پدرش حضرت علي(عليه السلام)، در حلم و بردباري، چون امام حسن(عليه السلام)و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش امام حسين(عليه السلام) بود.(13) که در اينجا به تعدادي از فضايل آنحضرت اشاره مي کنيم.

1-علم و دانش

سخنان و خطبه هاي عالمانه، همراه با استدلال به آيات قرآن، در کوفه، مجلس عبيداللّه بن زياد و همچنين در دربار يزيد، از سوي حضرت زينب(عليها السلام) هر کدام شاهدي بر تواناييِ دانش اين بانوست. ابن عبّاس گفتار پر ارج فاطمه زهرا(عليها السلام) را درباره «فدک»، از حضرت زينب(عليها السلام)نقل کرده، مي گويد: «عقيله ما زينب دختر علي چنين گفت: ...»(14) افزون بر آن، درس و تفسير قرآن از سوي حضرت زينب(عليها السلام)، براي زن هاي کوفه در زمان حکومت پدرش حضرت علي(عليه السلام)بيانگر دانش ايشان است.(15).

حضرت زينب(عليها السلام) مقام بيان روايت و حديث را دارا بود; چنان که محمّدبن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت حسين و ديگران از زينب(عليها السلام) نقل حديث کرده اند.(16).

عقيله بني هاشم حتي آگاهي به حوادث آينده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود،همان گونه که بعضي از اصحاب خاص پيامبر(صلي الله عليه وآله)مانند سلمان، ابوذر و برخي از ياران حضرت علي(عليه السلام)مانند ميثم تمّار و رشيد هجري به اين گونه اسرار آگاه بودند.(17)

حضرت زينب(عليها السلام) دانشي سرشار داشت. طبيعي است کسي که از محضر پيامبر(ص) (شهر علم) و حضرت علي(ع) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، بايد درياي علم باشد.

درنتيجه حضرت زينب(س) «عالمه غيرمعلَّمه» بود، چنان که احتجاجات او در کوفه و شام در برابر دشمن، مانند احتجاج مادرش حضرت زهرا(عليها السلام) بود که درباره «فدک» ابراز نمود.

2-پرستش و عبادت

عبادت رفيع ترين مقام آدمي است. ائمّه اطهار(عليهم السلام) هر کدام مرتبه اعلاي از اين مقام را دارا بودند. حضرت زينب(س) نهايت عبادت و تعظيم را در برابر پروردگار داشت.

حضرت زينب(س) از نيايش و مناجات هاي پيامبر(ص) با خبر بود، عبادت علي وفاطمه(س) را شاهد بود. ونيز نيايش هاي امام حسن مجتبي(ع)را در دل شب ها و روزها ديده بود، وبلاخره عبادت و مناجات هاي امام حسين(ع) را، به ويژه در شب و صبح عاشورا، به تماشا نشسته بود و هر يک برايش درس و الگوي عبادت و مناجات بود.

حضرت زينب کبري(عليها السلام) شب ها به عبادت مي پرداخت و در دوران زندگي، هيچ گاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزيد که ملقّب به «عابده آل علي» شد.(18) شب زنده داري حضرت زينب(عليها السلام)، حتي در شب دهم و يازدهم عاشورا، ترک نشد. فاطمه دختر امام حسين(عليه السلام)مي گويد:

در شب عاشورا، عمّه ام پيوسته در محراب عبادت ايستاده بود، نماز و نيايش داشت و پيوسته اشک هايش سرازير مي شد.(19)

امام زين العابدين(عليه السلام)، مي فرمايد:

عمّه ام زينب در طول سفر اسارت از کوفه تا شام، پيوسته نمازهاي واجب و مستحب خود را انجام مي داد و در بعضي منزل گاه ها مي ديدم که ايشان در اثر ضعف و گرسنگي، نماز خود را نشسته مي خواند; چراکه سهميه غذاي خود را ميان کودکان تقسيم مي کرد و ديگر توان ايستادن نداشت.(20)

ارتباط حضرت زينب(عليها السلام) با خداوند آن گونه بود که حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:

«يا اُختَي 
لا تَنسِيَنِّي فِي نافِلَةِ اللَّيلِ» (21)

خواهرم! مرا در نمازهاي شب، فراموش نکن.

3-حجاب و عفّت

يکي از مهم ترين وظايف بانوان در اسلام پاس داري در حفظ حريم حجاب و عفّت است. در قرآن مجيد، در چند آيه(22) به ضرورت حجاب براي زنان تصريح گرديده و در چهارده آيه،(23) درباره عفّت و پاک دامني هشدار داده شده و در احاديث فراوان نيز هشدارهاي مؤکّد در اين زمينه داده است.

عقيله بني هاشم در حجاب و عفّت، مانند مادرش فاطمه زهرا(س) بود و به اين مهم بسيار اهميت مي داد. تا پيش از عاشورا و ماجراي اسارت، نامحرمي حضرت زينب(عليها السلام) را نديده بود،چنان که در تاريخ آمده است:

هنگامي که زينب مي خواست به مسجدالنبي کنار قبر رسول خدا(ص) برود، علي(ع) دستور مي داد شب برود. به حسن و حسين(ع) مي فرمود: همراه خواهرشان باشند. حسن(عليه السلام)جلوتر و حسين(ع)پشت سر، زينب در وسط حرکت مي کردند. آنها از سوي مولاي متقيان مأمور بودند که حتي چراغ روي مرقد منوّر پيامبر را خاموش کنند تا چشم نامحرم به قامت زينب نيفتد.(24)

يحيي مازني مي گويد: من در مدينه، مدت زيادي همسايه حضرت علي(عليه السلام) بودم. سوگند به خداوند! در اين مدت، هرگز حضرت زينب(س) را نديدم و صدايش را نشنيدم.(25) حجاب و عفاف حضرت زينب(عليها السلام) به گونه اي بوده است که علّامه مامقاني در اين باره مي گويد:

زينب در حجاب و عفاف، يگانه روزگار بوده است. کسي از مردان، در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا، اورا نديده بود.(26)

4-صبر و استقامت

ازديدگاه اسلام، صبر جايگاهي بس والا دارد. قرآن به صبرکنندگان بشارت داده است. (بقره: 155) مقام صبر نسبت به ايمان همانند سر براي بدن است. حضرت زينب(س) نمونه و تجسّم عاليِ صبر و پايداري است. مقاومت و شکيبايي در راه پاس داري از حريم دين و کرامت انسانيت، از ويژگي هاي بارز اين بانوي بزرگ است.

صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند *** بر اثر صبر نوبت ظفر آيد.(27)

صبر و ثبات شگفت انگيز حضرت زينب(عليها السلام) همگان را به اعجاب وا داشته است، چه انکه از پنج سالگي بامصيبت آشنا شد،داغ عزيز ترين کسان خود را يکي پس از ديگري ديد، ولي در برابر همه اين مصيبت ها، قامت برافراشت و صبر کرد.

حضرت زينب(عليها السلام) در وادي صبر و استقامت، يکه تاز ميدان است.در بزرگي مقام صبر و بردباري آن گوهر عظيم الهي، همين بس که وقتي در برابر پيکر نوراني و خونين برادرش امام حسين(عليه السلام) رسيد، رو به آسمان کرد و گفت:

بار خدايا! اين اندک قرباني و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پيامبر) بپذير.(28).

اين سخنان زينب(س)- هنگامي بود که برادرش امام حسين(عليه السلام) و ديگر برادران و فرزندان خويش را از دست داده بود- حاکي از قوّت ايمان، ثبات اعتقاد، گذشتن از خود و فنا شدن ايشان را در خداوند است.([29])حضرت زينب(عليها السلام) در اثر توجه و تربيت خمسه طيّبه، چنان روح بزرگي يافته بود که شهادت عزيزانش را با صبر و ثباتي وصف ناپذير تحمّل نمود.

درست است که حضرت زينب(س) در کربلا در برخي موارد گريه و ناله نيز داشت، ولي ناله هاي حضرت زينب(عليها السلام) در اين گونه موارد، دو دليل داشت:

گاهي عظمت مصيبت بيش از حد سنگين بود، از جمله شهادت حضرت علي اکبر(عليه السلام)، چراکه ايشان مقامي بس ارجمند داشت و شبيه ترين کس به پيامبر(ص) از نظر صورت و سيرت بود.

بنابراين، به شهادت رسيدن حضرت علي اکبر(عليه السلام) و مصيبت از دست دادن آن عزيز، چنان سنگين و کمرشکن بوده است که دل را آب مي کند و عاطفه را به جوش مي آورد و ناليدن در چنين مصيبت عظيمي، با مقام صبر در تعارض نيست.

ديگر اينکه گريه ها وناله هاي حضرت زينب(عليها السلام) در کربلا و پس از آن در طول سفر کوفه و شام، در جهت اهداف عالي و رسالت عظماي ايشان، يعني ابلاغ پيام عاشورا بوده و ايشان از راه هاي گوناگون، از جمله با خطبه ها و سخنراني هاي آتشين و گريه هاي جانسوز خويش، از نهضت حسيني پاس داري مي نمود.

5-شجاعت و قهرماني

از ويژگي هاي عظيم بانوي کربلا، «شجاعت» است، بدون شک، اگر ذرّه اي ترس از حکومت استبدادي يزيد در وجود زينب راه مي يافت، در اين صورت، نهضت کربلا چنين پيروزي به ارمغان نمي آورد.

حضرت زينب(س) در اين ويژگي، يکه تاز ميدان بود. خطبه هاي آتشين و افشاگرانه ايشان بر ضد دستگاه امويان و گفتار کوبنده اش در فرصت ها براي دفاع از نهضت حسيني، و صلابت بي نظير ايشان در کوفه و شام، همه بيانگر قهرماني و شجاعت ايشان است. «زينب به عنوان شيرزن کربلا و خطيب قهرمان پيامرسان خون شهيدان، در پيشاني اسلام تابيد»(30) و جهاد و دفاع ايشان از اسلام و ديانت به ابديت پيوست.

حضرت زينب(س) در قيام عاشورا شجاعتي شايان از خود به نمايش گذاشت. ايشان بارها جان امام سجّاد(ع)را از مرگ نجات داد، از جمله در مجلس ابن زياد، پس از احتجاج حضرت سجّاد(عليه السلام) با ابن زياد، امر به شهادت او داد. حضرت زينب(عليها السلام) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زنده ام، نخواهم گذاشت او را بکشيد.»(31) و هرگز به ابن زياد و يزيد بن معاويه اعتنايي نکرد و در حالي که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبان ها با شمشيرهاي از نيام بيرون کشيده اطراف ايشان را گرفته بودند، سخناني ايراد کرد که يزيد و اطرافيان وي را رسوا ساخت.

6. فصاحت و بلاغت

بانوي قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامي اش به ارث برده بود. «هنگامي که سخن مي گفت، گويي از زبان پدر، ايراد سخن مي کرد.»(32) سخنانش در کوفه و مجلس يزيد و نيز گفتگوهاي ايشان با عبيداللّه بن زياد، بي شباهت به خطبه هاي اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) و خطبه «فدکيّه» مادرش زهرا(عليها السلام)نيست.(33) اين خطبه ها در حالي ايراد مي شدند که حضرت زينب(س) داغ هاي فراواني بر سينه داشت، گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بي خواب بود، سختي سرپرستي کودکان و راه را نيز به دوش مي کشيد.

وقتي حضرت زينب(س) در کوفه، آن خطبه فصيح، آتشين و شورانگيز را ايراد نمود، مردم دست ها را به دندان گزيدند و با تعجب به هم نگاه کردند! در همان موقع، پيرمردي در حالي که مي گريست و محاسنش از اشک چشمش تر شده بود، دست به سوي آسمان بلند کرد و گفت:

پدر و مادرم فداي ايشان که سال خوردگانشان بهترين سال خوردگان و کودکان ايشان بهترين خردسالان، و زنانشان بهترين زنان و نسل آنها والاتر و برتر از همه نسل هاست.(34).

نتيجه گيري

حضرت زينب(عليها السلام) افزون بر ويژگي ها و فضيلت هاي شخصيتي، که از خاندان وحي ارث برده بود، در به ثمر رساندن نهضت عاشورا، نقش فوق العاده داشت. او پس از عاشورا، در کنار سرپرستي اسيران و حفظ جان امام سجّاد(عليه السلام) از خطرها، توانست انقلاب حسيني را با تحمّل زحمت هاي فراوان به پيروزي نهايي برساند و در انجام رسالت خويش، با صلابت و استواري ايستاد و نقش سنگين و رسالت خويش را به خوبي به پايان رساند تا آيين پيامبر(صلي الله عليه وآله) و انقلاب کربلا دست خوش تحريف نگردد.

پي نوشت ها

[1]ـ جبران مسعود، الرّائد، ترجمه رضا انزابي، چ دوم، مشهد، آستان قدس رضوي، 1376، ج 1، ص 924.

 [2]ـ سيدکاظم ارفع، حضرت زينب(عليها السلام) سيره عملي اهل بيت، تهران، نشر قادر، 1377، ص 7.

[3]ـ باقر شريف القرشي، السيده زينب، بيروت، دارالتعارف، 1419، ص 30ـ31 / حسن الهي، زينب کبري عقيله بني هاشم، تهران، آفرينه، 1375، ص 29.

[4]ـ جعفر النقدي، زينب الکبري بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحيدريه، 1361، ص 21 / سيد نورالدين جزائري، خصائص الزينبيه، ترجمه باقر ناصري، چ دوم، قم، جمکران، 1379، ص 60.

 [5]ـ نورالدين جزائري، پ سيد نورالدين جزائري، خصائص الزينبيه، ترجمه باقر ناصري، چ دوم، قم، جمکران، 1379 ص 67

- [6]شيخ ذبيح اللّه‏ محلاتي، رياحين الشريعة، (تهران، دار الکتب الاسلامية) ج3، ص46

(7)ـ عبداللّه شفيع آبادي، مباني روان شناسي رشد، چ پنجم، تهران، چهر، 1371، ص 23ـ31.

(8)ـ سيدمرتضي حسيني فيروزآبادي، الفضائل الخمسه، انتشارات فيروزآبادي، 1374، ج 3، ص 150.

 (9)ـ ذبيح اللّه محلّاتي، رياحين الشريعة، تهران، دارالکتب الاسلاميه ، ج 3، ص 76.

(10)ـ احمد بهشتي، زنان نامدار در قرآن و حديث، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1368،  ص 51.

(11)ـ جعفر النقدي، الکبري بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحيدريه، 1361، ص 21 .

(12)ـ سيد نورالدين جزائري، پيشين

(13)ـ محمّد محمّدي اشتهاردي، حضرت زينب فروغ تابان کوثر، چ سوم، تهران، برهان، 1379، ص 22.

(14)ـ احمد بهشتي، پيشين، ص 51.

(15)ـ ذبيح اللّه محلّاتي،پيشين، ص 57.

(16)ـ احمد صادقي اردستاني، زينب قهرمان دختر علي، تهران، مطهر، 1372، ص 100.

(17)ـ ذبيح اللّه محلّاتي، پيشين، ج 3، ص 56.

 (18)ـ جعفر النقدي، پيشين، ص 61.

(19)ـ احمد صادقي اردستاني، پيشين، ص 106.

(20)ـ ذبيح اللّه محلّاتي، پيشين، ج 3، ص 62.

(21)ـ جعفر النقدي، پيشين، ص 62.

(22)ـ نور: 30 / احزاب: 32، 33 و 59.

(23)ـ نور: 2، 32، 27، 28، 30، 31، 32، 33، 58، 60 / احزاب: 32، 59 / قصص: 25.

(24)ـ سيد عبدالحسين دستغيب، زندگاني حضرت زينب، تهران، کاوه، ص 19.

(25)ـ محمّد محمّدي اشتهاردي، پيشين، ص 99.

(26)ـ حسن الهي، پيشين، ص 99 به نقل از: عبداللّه مامقاني، تنقيح المقال في علم الرجال، نجف اشرف، مطبعة المرتضوية، 1352، ج 3، ص 79.

(27)ـ حافظ شيرازي.

 (28)ـ سيد علي نقي فيض الاسلام، خاتون دوسرا (شرح حال زينب)، چ دوم، تهران، نشر آثار فيض الاسلام، 1366، ص 185.

(29)ـ همان.

 (30)ـ محمّد محمّدي اشتهاردي، پيشين، ص 81.

(31)ـ محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 117.

(32)ـ احمد بهشتي، پيشين، ص 51.

(33)ـ سيدکاظم ارفع، پيشين، ص 88.

(34)ـ سيدبن طاووس، اللهوف، تهران، دارالعالم، 1348ش، ص 149 / محمّدباقر مجلسي، پيشين، ج 45، ص 110.


http://masaf.ir/View/Contents/11981/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%81%D8%B6%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8%28%D8%B3%29


** وبلاگ روستاي سادات محله  (بوجايه - لاهيجان)


** وبلاگ روستاي سادات محله  (بوجايه - لاهيجان)


**حضرت زينب (سلام الله عليها) کيست ؟ - نسيم معرفت

(انواع آيت الله؟!)نوشته ر...
ما را در سایت (انواع آيت الله؟!)نوشته ر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2nasimemarefata بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 31 فروردين 1396 ساعت: 0:45