**بيانات مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي در جمع انجمن اهل قلم در سال 1381.

شناسايي افراد مستعد براي انجمن اهل قلم

[کاري که شما بايد بکنيد اين است که اوّل اين انجمن را محکم نگه‌داريد؛ کار دوم اين است که براي نگهداشتنِ آن بلاشک احتياج داريد به اين‌که مرتّب نفَس و خون جديد وارد آن کنيد.]
کار سومي به‌وجود مي‌آيد که عبارت است از جستجو کردن استعدادهاي خوب و تابناک، گزينش کردن صحيح و عادلانه، آوردن و وارد مجموعه کردن آنها. در اين هيچ ترديدي نکنيد. الان در سرتاسر کشور يک حرکت عموميِ عجيبي شروع شده است؛ از همين جمعيتهاي کوچک دانش‌آموزي گرفته تا دانشجويي و بالاتر از دانشجويي. الان هزارها نقطه و کانون در اين کشور به‌وجود آمده است. در همين تهران و در شهرستانهاي گوناگون خيلي هست. شايد در همان کنگاور هم - که آقاي نوري‌زاد را آن‌طور متأثّر و عصباني کرده - يکي باشد. همه‌ي اينها محض احساس تکليف مبارزه مي‌کنند. اين تابلوِ تهاجم فرهنگي را که ما چند سال پيش بلند کرديم و عده‌اي سنگبارانش کردند، خوشبختانه اينها قبول و بلند کرده‌اند. الان در همه‌ي اين تشکّلهاي کوچک ناشناخته و احصا نشده، جهتِ واحدي وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگي است. از بچه‌ها مي‌پرسيد شما مي‌خواهيد چه کار کنيد؛ اين کتاب، نمايشنامه، جزوه، بروشور و شعر را براي چه نوشتيد و اين انجمن را براي چه درست کرديد؟ مي‌گويند مي‌خواهيم با تهاجم فرهنگي مبارزه کنيم. اين کار خيلي مبارک است و اين را دست کم نگيريد. در بين همينهاست که شما آن معدنهاي الماس و طلا را پيدا مي‌کنيد:
« اَلنَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ ».(1) برويد و آنها را شناسايي و گزينش کنيد و به شکل حساب شده‌اي وارد مجموعه نماييد. البته مي‌توانيد مجموعه را داراي دهليزها و گردونها و گيتيهاي گوناگون کنيد تا اينها را راحت و بي‌دغدغه وارد کنيد؛ يعني از يک قرنطينه‌ي ناآشکاري بگذرانيد و بعد وارد اصل مجموعه کنيد. از اين کارها بايد بکنيد.1381/11/08

بيانات در ديدار جمعي از اعضاي انجمن قلم‌

تربيت نيروي انساني

حديث

1 ) الكافي،ثقة الإسلام كلينى‏ ج 8 ص 177ح 197؛ من‏لايحضره‏الفقيه، صدوق ج 4 ص380ح5821 ؛ شرح‏نهج‏البلاغة ابن ابي الحديد ج 6 ص 370 ؛ بحارالأنوار،مجلسي، ج 58 ص 106 ؛

اَلنَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَمَنْ كَانَ لَهُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ أَصْلٌ فَلَهُ فِي الْإِسْلَامِ أَصْلٌ
ترجمه:
بكر بن صالح در حديث مرفوعى از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: مردم معدنهائى هستند چون معدنهاى طلا و نقره، پس هر كه در دوران جاهليت ريشه و اصلى داشته (و عنصر پاكى بوده يا از اهل شرف بوده) در اسلام نيز همان ريشه و اصل را دارا است.


http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1734

**************************************************

**

مردم بسيار در فَطانت و بَلادت(1) اختلاف دارند. مأمون و امين (لَعَنَهُمَا اللهُ)  نزدِ يك معلّم مى رفتند، معلم زير فرش مأمون كاغذ گذاشت و او متوجّه شد، ولى زير فرش امين خشت گذاشت و او نفهميد. در روايت آمده است:
« اَلنَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ » مردم مانند معادن طلا و نقره هستند.(2)
آقايى ادّعا مى كرد كه اگر مى ديد كسى نامه اى مى نويسد، از حركت قلم او مى فهميد چه مى نويسد. البته ما مى دانستيم او خوش فهم است، ولى نه تا اين درجه.

در مقابل آقايى مى خواست با اشاره به بچّه هاى خود مطلبى بفهماند، ولى طورى مى كرد كه همه، حتى كودكان منظورش را مى فهميدند، « و عَلى هذا فَقِسْ. »
چه قدر بين افراد تفاوت وجود دارد! همين امور ساده و آشكار مثل نماز، بعضى را به سماوات مى رساند و براى عدّه اى هيچ خبرى نيست، براى بعضى اَعْلى عِلّيّين است، و براى بعضى هيچ معلوم نيست كه آيا اين معجون شور است و يا شيرين.

1.فَطانت: زيركى و باهوشى؛ بِلادت: كند فهمى و كم هوشى.

2.كافى، ج 8، ص 177؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 380؛ بحار الانوار، ج 58، ص 65 و 106؛ ج 64، ص 121.

http://v0.bahjat.ir/index.php/2011-09-08-10-59-53/19-2011-09-06-08-13-42/1100-2012-08-13-02-15-23.html

نقل از سايت آيت الله بهجت

******************************************************

**

مردم اگرچه همه از خاک آفريده شدند و سعدي عليه الرحمه هم گويد:بني آدم سرشت از خاک دارد- اگر خاکي نباشد آدمي نيست ، ولي ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است. استعداد ها و ظرفيت ها و کشش ها و توانايي ها و فهم ها و دريافت هاي افراد يکسان نخواهد بود و در قرآن کريم آمده است(وَ قَدْخَلَقَكُمْ أَطْوارا سوره نوح آيه 14)   و به تعبير امام صادق عليه السلام (به نحو استعاره که حاکي از حقيقت است) ،جنس بعضي از مردم از طلا است و جنس بعضي ديگر از نقره و بايد به اين تفاوت ها دقت نمود (قال الصادق ع :اَلنَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ )َ
هرچند که همه انسان ها بِالقُوَّه قابليت هاي زيادي دارند اما بايد ديد که چه قابليت هايي در آنها بيشتر ظهور و فعليت دارند تا از آن ها در امور متناسب خود  به نحو شايسته استفاده نمود و در (مدينه فاضله) افلاطون که در کتاب جمهورش تجلي کرده برخي از تعبيرات درباره جنس دسته هايي از مردم ، بيانگر توجه به استعداد ها و قابليت ها مي باشد و در آنجا مردم را به سه طبقه و دسته تقسيم نموده که دسته اي فلزشان از طلا است و دسته اي فلزشان از نقره است و دسته ديگر فلزشان از آهن است و به تفصيل به شرح هر يک پردااخته است....

سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي