زندگي نامه امام باقر(ع)+نسيم معرفت...

ساخت وبلاگ
نتيجه تصويري براي ميلاد امام باقر مبارکنتيجه تصويري براي زندگي امام باقر ع




پرسش


زندگي نامه امام باقر (ع) را بيان کنيد؟





پاسخ اجمالي




محمّد بن علي بن الحسين(ع)، ملقب به باقر و کنيه ابو جعفر فرزند امام سجاد(ع) است. برخى روز تولد آن حضرت را در مدينه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه مي‌دانند و برخى ديگر، سوم صفر دانسته‌اند. پدر ايشان امام سجّاد(ع)، پيشواي چهارم شيعيان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي(ع) است؛ لذا هم از جهت پدري و هم از جهت مادري فاطمي و علوي است.
امام باقر(ع) در دوران امامت خويش، با وجود شرايط نامساعدي که بر عرص? فرهنگ اسلامي سايه افکنده بود، با تلاشي جدّي و گسترده نهضتي بزرگ را در زمينه علوم و معارف اسلامي طراحي کرد. تا جايي که اين جنبش دامنه‌دار به بنيان‌گذاري و تأسيس دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامي انجاميد که پويايي و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسيد.
امام با برقراري حوز? درس، با کج انديشي‌ها مبارزه کرد و در صدد زدودن چالش‌هاي علمي، تحکيم مباني معارف و اصول ناب اسلامي با تکيه بر آيات رهنمون‌گر قرآن برآمد و ابواب فقهي و اعتقادي را از ديدگاه قرآن بررسي کرد و به پرورش دانشمندان و فرهيختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمي پرداخت.
امام محمد باقر(ع) در حالي‌که 57 سال از عمر مبارکش ‏گذشته بود، بنابر نظر مشهور مورخان در هفتم ماه ذي الحجه سال 114 هجرى ديده از جهان فرو بست و در قبرستان بقيع در کنار پدرش (امام سجاد) و عمويش (امام حسن) دفن شد. علت مرگ آن حضرت، شهادت به دستور هشام بن عبد الملک بود‏.




پاسخ تفصيلي



محمّد بن علي بن الحسين(ع)، ملقب به باقر و کنيه ابو جعفر فرزند امام سجاد(ع) است. برخى روز تولد آن حضرت را در مدينه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه مي‌دانند.[1] اما برخى ديگر سوم صفر[2] دانسته‌اند.
پدر ايشان امام سجّاد(ع)، پيشواي چهارم شيعيان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي(ع) است؛ لذا هم از جهت پدري و هم از جهت مادري فاطمي و علوي است.[3]
باقر العلوم لقب امام باقر(ع)
مشهورترين لقب‏ امام محمد بن علي(ع)، باقر العلوم است[4] که پيامبر اسلام(ص) به آن حضرت داده است؛[5] چون امام باقر(ع) شکافنده و آشکار و ظاهر کنند? علوم است، به «باقرالعلوم» نام گذاري شده است.[6] همچنين گفته‌اند چون پيشاني آن حضرت در اثر سجد? زياد باز بود به لقب «باقر» نام‌گذاري شد.[7]
امام محمد باقر(ع) و حضور در کربلا
قيام عاشورا يکي از اثر گذارترين و مهم ترين وقايع تاريخ اسلام است که در محرم سال 61 هجري قمري واقع شد.
در اين قيام، امام محمد باقر(ع) که کودکي چهار ساله بودند، نيز حضور داشتند، و مورد قبول مورّخان است؛ زيرا روايات بسياري وجود دارد که ولادت آن امام را قبل از سال 61 دانسته‌اند، مانند: «امام باقر(ع) در سال 57 هجري در مدينه متولد شد».[8]
همچنين امام باقر در پاسخ به سؤال فردي که از آن حضرت مي‌پرسد: آيا شما زمان امام حسين(ع) را درک کرده‌ايد، امام فرمود: بلي.[9]
امام باقر(ع) خود در مورد حضورش در کربلا، مي‌فرمايد: «جدم امام حسين(ع) کشته شدند، در حالي‌که من چهار ساله بودم و کشته شدن او را به ياد مي‌آورم».[10]
بر اساس اين دست از روايات، حضور امام باقر در کربلا هيچ‌گونه منع تاريخي نداشته، و از آن‌جا که سن آن بزرگوار بسيار کم بوده، به طور طبيعي با خانواده خود زندگي مي‌کرده و در سفر همراه آنها بوده، و چون سن بسيار کمي داشت؛ از اين باب کمتر، کتاب‌هاي تاريخي به حضور آن امام در کربلا پرداختند.[11]
دلايل امامت امام باقر(ع)
براي امامت ائمه؛ از جمله امام باقر(ع) ادله نقلي بسياري در منابع شيعه ذکر شده است.[12]
کرامات و معجزات امام باقر(ع)
براي امام باقر(ع) کرامات و معجزات زيادي نقل شده است که در اين‌جا به دو مورد اشاره مي‌شود:
1. شفاي نابينا: ابوبصير از شاگردان برجسته امام باقر(ع)، از بينايي محروم بوده و به شدّت رنج مي‌برد. روزي به حضور امام باقر(ع) شتافته و از آن حضرت پرسيد: آيا شما وارث پيامبر هستيد؟ آن حضرت فرمود: بله. ابوبصير عرض کرد: آيا رسول خدا(ص) وارث تمام پيامبران و وارث علوم و دانش‌هاي آنان بود؟ امام فرمود: بله ابوبصير عرض کرد: شما مي‌توانيد مرده را زنده کنيد و کور مادرزاد را معالجه نماييد و از آنچه که مردم در خانه‌هايشان مي‌خورند، خبر دهيد؟ امام فرمود: بله، ما هم? اينها را به اذن خداوند انجام مي‌دهيم.
او مي‌گويد: در اين هنگام امام باقر(ع) فرمود: اي ابابصير! نزديک بيا. من نزديک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روي چشمان مرا مسح نمود. در اين حال من خورشيد و آسمان و زمين و خانه‌ها و هرچه در شهر بود همه را ديدم.
آن‌گاه به من فرمود: آيا مي‌خواهي که اين چنين باشي و در روز قيامت حساب تو مانند بقيه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود يا مي‌خواهي به حال اول برگردي و بدون حساب به بهشت بروي؟! ابوبصير گفت: مي‌خواهم به حال اول برگردم. امام باقر(ع) بار ديگر دست بر چشمان ابوبصير کشيد و چشمان او به حال اول برگشت.[13]
2. امام باقر(ع) و حاجيان: ابوبصير در يکي از سال‌ها در مراسم حج به همراه امام باقر(ع) طواف مي‌کرد. او مي‌گويد: از زيادي صداها و تکبيرهاي حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجيج و أَعْظَم‏ الضَجيج»؛ چه قدر حاجي زياد شده و سر و صداها چه قدر بيشتر شده است؟
در اين موقع امام(ع) فرمود: «يا ابا بصير! ما اقل الحجيج و اکثر الضجيج»، اي ابابصير! چه قدر حاجي کم است، اما سر و صدا زياد است». آيا مي‌خواهيد درستي سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقيقت گفتار مرا ببيني؟
عرض کردم: چه طور ممکن است اي مولاي من؟!
فرمود: «جلوتر بيا!» من به امام باقر(ع) نزديک شدم. دست مبارک را بر چشم‌هايم کشيد و چند جمله دعا کرد. در اين حال من بينايي خود را باز يافتم. امام باقر(ع) فرمود: اي ابا بصير! حالا به حاجيان طواف کننده بنگر. هنگامي که به جمعيت نگاه کردم، بسياري از مردم را به صورت ميمون و خوک‌هايي ديدم که در گرد کعبه در حال حرکت بودند و افراد با ايمان و حاجيان حقيقي در ميان آنان مانند نوري در تاريکي مي‌درخشيدند. عرض کردم: اي مولاي من! درست فرمودي و حقيقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجيج و اکثر الضجيج»، «چه قدر حاجي کم و سر و صدا زياد است». آن‌گاه حضرت لب‌هاي مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعايي، چشم‌هاي من به حالت اول برگشت.[14]
مقام علمي امام باقر(ع) و تربيت شاگردان
امام باقر(ع) در دوران امامت خويش، با وجود شرايط نامساعدي که بر عرص? فرهنگ اسلامي سايه افکنده بود، با تلاشي جدّي و گسترده نهضتي بزرگ را در زمينه علوم و معارف اسلامي طراحي کرد. تا جايي که اين جنبش دامنه‌دار به بنيان‌گذاري و تأسيس يک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامي انجاميد که پويايي و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسيد.
امام با برقراري حوز? درس، با کج انديشي‌ها مبارزه کرد و در صدد زدودن چالش‌هاي علمي، تحکيم مباني معارف و اصول ناب اسلامي با تکيه بر آيات رهنمون‌گر قرآن برآمد و ابواب فقهي و اعتقادي را از ديدگاه قرآن بررسي کرد و به پرورش دانشمندان و فرهيختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمي پرداخت، به گونه‌اي که دانشمندي چون «جابر بن يزيد جُعفي» هر گاه مي‌خواست سخني در باب علم به ميان آورد ـ با آن توشه‌اي که از دانش داشت ـ مي‌گفت: «جانشين خدا و ميراث دار دانش پيامبران محمد بن علي(ع) برايم اين‌گونه گفت»[15] و به دليل ناچيز ديدن موقعيّت علمي خود در برابر جايگاه امام(ع)، از خود نظري به ميان نمي‌آورد.
ابواسحاق سبيعي از ديگر فرهيختگان اين دوره، آن قدر نظرات علمي امام را درست مي‌پندارد که وقتي از او در مورد مسئله‌اي مي‌پرسند، پاسخ را از زبان امام مي‌گويد و مي‌افزايد: «او دانشمندي است که هرگز کسي بسان او [در علم] نديده‌ام».[16]
شاگردان امام باقر(ع)
در مکتب امام باقر(ع) شاگرداني نمونه و ممتاز پرورش يافتند که تعدادي از آنان اين شخصيت‌ها هستند:
1. ابان بن تَغلِب: ابان از شخصيت‌هاي علمي عصر خود، در تفسير، حديث، فقه، قرائت و لغت تسلّط بسياري داشت. والايي دانش ابان چنان بود که امام باقر(ع) به او فرمود: «در مسجد مدينه بنشين و براي مردمان فتوا بده، چون دوست دارم مردم چون تويي را در ميان شيعيان ما ببينند».[17]
2. زراره: زرارة بن اعين شيباني يکي از بزرگ ترين اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که از اين دو امام روايت نقل کرده است. زراره نزد ايشان شأن و مقامي بزرگ داشته است. وي جزو اصحاب اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راست‌گويي او بين اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اجماع و اتفاق است. اگر چه رواياتي در مذمت او وارد شده است، ولي در جمع بين روايات و نتيجه گيري نهايي، مي‌توان به درستي به اين نتيجه رسيد که وي يکي از بزرگ‌ترين اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است.[18]
3. محمد بن مسلم ثقفي: محمد بن مسلم، يکي از برجسته‌ترين و پرآوازه‌ترين پرورش يافتگان و دانش آموختگان حضرت امام محمد باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) بود که بي‌ترديد در گسترش فرهنگ اسلام ناب و حقايق تابناک آموزه‌هاي اهل بيت عصمت(ع) نقش ممتاز و تأثيرگذاري داشت.[19]
خلفاي اموي معاصر امام باقر(ع)
دوران پرفروغ امامت امام باقر(ع) مصادف بود با خلافت وليد بن عبد الملک، سليمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزيز، يزيد بن عبد الملک، و هشام بن عبد الملک.[20]
شيوه‌هاي مبارزاتي امام باقر(ع)
امام باقر(ع) براي احياي ارزش‌هاي ديني و انجام وظيفه پاسداري از ارزش‌ها، و به تناسب موقعيت، از راه‌ها و شيوه‌هاي زير استفاده مي‌کرد:
الف. ترسيم وظايف حاکم اسلامي
امام باقر(ع) مي‌کوشيد با تبيين وظايف حاکمان، نوک تيز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعيت اقدامات آنان را گوشزد کند؛ همان‌طور که مي‌فرمود: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَة»؛ اسلام بر پنج چيز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولايت». زراره پرسيد: کدام افضل است؟ امام(ع) فرمود: «الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِن»؛‏ ولايت برتر است؛ چون کليد آنها است و والي (امام) راهنمايي کننده بر آنها است».[21]
ب. نهي از همکاري با حکومت طاغوت
امام همواره مؤمنان را از همکاري با حکومت طاغوت نهي مي‌کرد و به هر طريق ممکن، اين پيام خود را به گوش امت مي‌رساند .
شخصي از امام باقر(ع) سؤال کرد: من از زمان حجّاج پيوسته تا کنون فرماندار بوده‌ام، براى من توبه ميسّر است؟ امام جوابى نداد، و من دوباره پرسيدم، آن حضرت در پاسخ فرمود: نه، تا به هر صاحب حقى، حق او را بپردازى.[22]
يکي از شيعيان به نام عبدالغفار بن قاسم مي‌گويد: به امام باقر(ع) گفتم: نظرتان در نزديک شدن من به سلطان و رفت و آمد به دربار چيست؟ فرمود: اين کار را براي تو صلاح نمي‌دانم. گفتم: گاهي به شام مي‌روم و بر ابراهيم بن وليد وارد مي‌شوم. فرمود: «اي عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پيامد منفي دارد: محبت دنيا در دلت راه مي‌يابد، مرگ را فراموش مي‌کني، و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضي مي‌شوي».
عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! من عيال وارم و هدفم از رفتن به آن‌جا، انجام تجارت است. فرمود: «اي بند? خدا! من نمي‌خواهم تو را به ترک دنيا دعوت کنم، بلکه مي‌خواهم گناهان را ترک کني، ترک دنيا فضيلت است، اما ترک گناه فريضه و واجب است و تو در شرايطي هستي که به انجام واجبات نيازمندتري تا کسب فضائل». [23]
امام باقر(ع) از يک سو قيام‌هاي ضد حکومتي مانند قيام زيد و ... را تأييد مي‌کرد و از سوي ديگر، در موقعيت‌هاي مناسب، خود با خلفا به رويارويي جدي مي‌پرداخت.
آن حضرت مي‌فرمود: «هر کس به سوي سلطان ستم‌گري برود، او را به تقواي الاهي فرمان دهد و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس و اعمال آنان را خواهد داشت».[24]
همچنين آن حضرت مشروعيت حاکمان جور را زير سؤال مي‌برد و راه را بر قيام عليه آنان هموار مي‌ساخت. و مي‌فرمود: «ائمه حق و پيروان آنها بر دين خدايند و پيشوايان‏ ستمگر، از دين خدا و حق منحرفند خود گمراهند و ديگران را نيز گمراه کرده‌اند اعمالى که انجام مي‌دهند مانند خاکسترى است که در مسير تند بادى سخت در يک روز طوفانى قرار گيرد نتيجه ‏اى از کار خود نمي‌برند اين يک گمراهى بسيار سختى است».[25]
ج. تقيّه[26]
ميزان اهتمام حضرت باقر(ع) به تقيه چنان بود که مي‌فرمود: «تقيه دين من و دين پدران من است، کسي که تقيه ندارد ايمان ندارد». [27]
شهادت امام باقر(ع)
امام محمد باقر(ع) 57 سال از عمر مبارکش ‏گذشته بود، بنا بر مشهور در هفتم ماه ذي حجه سال سال 114 هجرى[28] ديده از جهان فرو بست و در قبرستان بقيع در کنار پدرش (امام سجاد) و عمويش (امام حسن) دفن شد.[29] و شهادت آن حضرت در عصر خلافت هشام بن عبد الملک رخ داد[30] و به امر هشام بود‏.[31]


 



[1]. شيخ مفيد، مسار الشيعة، ص 56، کنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسي، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج 1، ص 498، مؤسسه آل البيت، قم، چاپ اول، 1417ق؛ ابن حاتم شامي، جمال الدين يوسف‏، الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم‏، ص 603، جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1420ق؛ طبري، محمد بن جرير بن رستم‏، دلائل الإمامة، ص 215، بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبري، عماد الدين حسن بن على‏، مناقب الطاهرين، ج 2، ص 629، سازمان چاپ و انتشارات‏، تهران، چاپ اول، 1379ش؛ علامه مجلسي، بحار الأنوار، ج 46، ص 212، دارالکتب الاسلامية، تهران، چاپ دوم، 1363ش.

[2]. شافعي، محمد بن طلحه‏، مطالب السئول في مناقب آل الرسول‏، ص 277، البلاغ، بيروت، چاپ اول، 1419ق؛ کاشفى سبزوارى‏، ملاحسين، روضة الشهداء، ص 512، نويد اسلام‏، قم، چاپ سوم، 1382ش؛ شبراوي، جمال الدين‏، الإتحاف بحب الأشراف‏، ص 279، دارالکتاب، قم، چاپ اول، 1423ق؛ حسينى عاملى‏، سيد تاج الدين، التتمة في تواريخ الأئمة عليهم السلام‏، ص 93، بعثت، قم، چاپ اول، 1412ق؛ قرشي، باقر شريف‏، حياة الإمام محمد الباقر عليه السلام‏، ج 1، ص 20، دار البلاغة، بيروت، چاپ اول، 1413ق.

[3]. مغربي، قاضى نعمان، المناقب و المثالب‏، ص 327، اعلمى‏، بيروت، چاپ اول، 1423ق؛ إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج 1، ص 498؛ الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم‏، ص 603؛ شبلنجي، مؤمن بن حسن‏، نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار صلى الله عليه و آله و سلم‏، ص 289، منشورات شريف رضي، قم، بي تا؛

[4]. طبرسي، فضل بن حسن‏، تاج المواليد، ص 91، دارالقار، بيروت، چاپ اول، 1422ق؛ حموي، محمد بن اسحاق‏، أنيس المؤمنين‏، ص 123، بنياد بعثت‏، تهران، 1363ش؛ بحارالانوار، ج 46، ص 216؛ التتمة في تواريخ الأئمة عليهم السلام‏، ص 93.

[5]. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 159، کنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، 1413ق؛ شيخ عباس قمى‏، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏، ج 2، ص 1263، دليل ما، قم، چاپ اول، 1379ش؛ عطاردي، عزيز الله‏، مسند الإمام الباقر أبي جعفر محمد بن على عليهما السلام‏، ج 6، ص 289، عطارد، تهران، چاپ اول، 1381ش.

[6]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ‏2، ص 159؛ بحارالانوار، ج 46، ص 221.

[7]. سبط بن جوزى‏، تذکرة الخواص‏، ص 302، منشورات الشريف الرضى‏، قم، چاپ اول، 1418ق؛ المرعشي التستري،القاضى نور الله‏، إحقاق الحق و إزهاق الباطل‏، ج 12، ص 162، مکتبة آية الله المرعشى النجفى‏، قم، چاپ اول، 1409ق.

[8]. بحار الأنوار، ج ‏46، ص 212.

[9]. کلينى، محمد بن يعقوب، الکافي، محقق و مصحح: غفارى على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏4، ص 223، دار الکتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[10]. احمد بن أبى يعقوب، تاريخ يعقوبى، ج‏ 2، ص 320، بيروت، دار صادر، بى تا.



[13]. إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج 1، ص 503 و 504.

[14]. ابن شهر آشوب مازندرانى‏، المناقب‏، ج 4، ص 184، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379ق.

[15]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 160.

[16]. همان، 161.

[17]. علوى عاملى، احمد بن زين العابدين، مناهج الأخيار في شرح الإستبصار، ج 2، ص 138، مؤسسه اسماعيليان، قم، چاپ اول، 1399ق؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، محقق و مصحح: رسولى، هاشم، جنتى، احمد، ص 262، انتشارات نويد، تهران، چاپ اول، 1362ش.


[19]. ر.ک: سبحاني، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 2، ص 521 – 523، مؤسسه امام صادق عليه السلام، قم، چاپ اول، 1418ق.‌

[20]. إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج 1، ص 498.

[21]. الکافي،‏ ج‏2،  ص 18.

[22]. همان،‏ ج‏2، ص،331.

[23]. بحار الانوار، ج 72، ص 377.

[24]. همان، ص 378.

[25]. ابن أبي زينب نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 128 و 129، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1397ق.


[27]. شيخ حرّ عاملى‏، وسائل الشيعة، ج ‏16، ص 204، آل البيت، قم،‏ چاپ اول، 1409ق‏.

[28]. إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج 1، ص 498؛ المناقب، ج 4، ص 210؛ فتال نيشابورى‏، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين،‏ ج 1، ص 468، دليل ما، قم، چاپ
اول، 1423ق؛ مناقب الطاهرين، ج 2، ص 629؛ بحارالانوار، ج 46، ص 212؛ التتمة في تواريخ الأئمة عليهم السلام‏، ص 96.

[29]. کافى، ج 1، ص 469.

[30]. إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج 1، ص 499؛ منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏، ج 2، ص 1328.

[31]. مير لوحي، کفاية المهتدي في معرفة المهدي( ع)، ص 335، دار التفسير، قم، چاپ اول، 1426ق.





http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa16905


** امام باقر عليه السلام - دانشنامه‌ي اسلامي

(انواع آيت الله؟!)نوشته ر...
ما را در سایت (انواع آيت الله؟!)نوشته ر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2nasimemarefata بازدید : 207 تاريخ : شنبه 12 فروردين 1396 ساعت: 20:33